خواستم

خواستم

 شراب خواستم

گفت : ممنوع است

آغوش خواستم

گفت : ممنوع است

بوسه خواستم

گفت : ممنوع است

نگاه خواستم

گفت: ممنوع است

نفس خواستم

گفت : ممنوع است

حالا پس از آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه

با یک بطری پر از گلاب

آمده بر سر مزارم و به آغوش می کشد سنگ سرد مزارم را

با هر چه بوسه

چه ناسزاوار

عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده

نگاه می کند و

در حسرت نفس های از دست رفته

به آرامی اشک می ریزد

تمام تمنای من اما

سر برآوردن از این گور است

تا بگویم هنوز بیدارم

دست از این عشق بر نمی دارم

تا ابد دوستت دارم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





♥ نوشته شده در دو شنبه 14 دی 1394 ساعت 18:40 توسط ᕮะᖇะᖴะᗩะᑎะ:

Design By : Bia2skin.ir